مطالب بامزه و خنده دار ⎝⓿⏝⓿⎠ ، اعتراف هاي بامزه .خاطرات با مزه . سوتی ها بامزه.چرت و پرت،.. مطالب بامزه و خنده دار |
|||
سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:داستان دخترک و راننده تاکسی, :: 1:55 :: نويسنده : امیرعلی :دختری سوار تاكسي شد و کنار يك روحاني جوان و زيبا نشست او به روحاني نظر داشت ولی روحاني جوان از قصد دختر با خبرشد و زود پیاده شد... راننده تاكسي که متوجه شده بود به دختر جوان گفت: روحاني شبها درقبرستانی مشغول عبادت است..تو امشب با لباس فرشتها برو و بگو من از طرف خدا آمده ام... دختر جوان رفت و نصفه شب که روحاني مشغول دعا بود به پیش او رفت و درخواست خود را در لباس فرشته گفت... روحاني با هزار زور قبول کرد.. وقتی که کارشون تموم شد دختر ماسک خود را برداشت و گفت: سوپرایز... ! من همون دختر توی تاكسيم....!!!! روحاني هم ماسک خود را برداشت و گفت: زرشک!!! منم راننده تاكسيم..!!! موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||
|